زهرازهرا، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

زهرا امانت الهی

بدون عنوان

وقت اذان است گلها می خندند پشت سر سرو قامت می بندند   سنبل می گوید الله اكــــــــــــبر لاله می خواند سوره را از بر   نرگس در ركوع گل میدهد باز كوكب در سجده غرق در نیاز   دستان سوسن رو به قنوت است وقت تشهد بر سمت توت است   هنگام سلام گلها یكـــــرنگند وقت اذان است گلها می خندند   ...
25 مهر 1391

شعر مورچه و دوستش

مورچه داره می بافه با نخ زرد و یشمی برای دوستِ خوبش یه شالِ گرمِ پشمی ریخته کنارِ دستش صد تا کلافِ کاموا مورچه می گه: «خدایا! تموم می شه تا فردا؟» زرافه دوستِ مورچه فردا می شه سه سالش هر چی براش می بافه تموم نمی شه شا لش ...
25 مهر 1391

روانشناسی نقاشی های کودک

  درک و فهم نقاشی های کودک برای والدین و مربیان بسیار لازم است. بزرگسالان می توانند با برقرار کردن روابط دوستانه با کودک از او بخواهند برایشان درخت، حیوان، خانه، یک شخص، خانواده، خودش و یا هر چه را که مورد علاقه اش هست یا از آن می ترسد یا یک رویا را ترسیم کند. (بی آنکه چیزی را به او تحمیل کنند.) البته برای تعبیر نقاشی روانشناسی نقاشی های کودک 1- شکل آدم در نقاشی کودکان اگر شکل آدمک در مجموع هماهنگ باشد، احتمال زیادی وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد. اگر برعکس آدمک در اندازه کوچک یا در گوشه ای از کاغذ کشیده شده باشد، به معنای این است که کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایین تر می داند. اگر در نقاشی ...
19 مهر 1391

بدون عنوان

رمزگرایی رنگ ها   رنگ ها دارای معنای روانشناختی هستند و بی دلیل نیست که یک رنگ می تواند واجد جاذبه یا دافعه باشد. هر رنگ دارای محتوای عاطفی و هیجانی است و همین جنبه است که در اینجا مورد نظر قرار داده می شود. آزمایش ها نشان داده اند که در شرایط آزمایشگاهی قرار دادن آزمودنی ها در محوطه ای به رنگ قرمز تند، موجب تسریع ضربان قلب و تنفس و افزایش فشار خون می شود و رنگ آبی نتیجه ای معکوس با آن را دارد و دارای اثری آرام بخش است.... رمزگرایی رنگ ها   قرمز: افراط در به کار بستن رنگ قرمز در نقاشی به معنای نیاز به حرکت و وجود یک زمینه ی تحریک پذیر است. آبی: آبی معرف حساسیت ، دریافت پذیری،...
19 مهر 1391

شعر کودکانه شانه

      دنـــدانه ای از شانـــه ام دیشب کمی لق شد شکست شاید که آن دندانـــه اش دندان شیری بـــــــــــوده است ای شانه جان!دندان من عین همین افتــــــــــــــاده بود اما به جای آن خــــــــدا محکم تــــــــــــرش را داده بود شانــــــه بزن حالا تو با دندانــــــــــــــه های این وری تا دربیایـــــــــــد آن ورت دندانـــــــــــــــه ی محکم تری ...
18 مهر 1391

آموزش های مهد

زهرا این روزها در مهد چیزهای زیادی یاد گرفته و از اینکه به مهد می رود خوشحال است. بخشی از مطالبی که یاد گرفته : سوره ی ناس - آشنایی با محیط آموزشگاه - استفاده از وسایل شخصی - رعایت نوبت - رفتار مناسب در کلاس و حیاط - شماره ی آتش نشانی - چراغ راهنمایی - چپ و راست - رد شدن از خیابان - شعر مهد کودک - شعر پلیس - درس علوم و شناخت جاندار و بی جان - آموزش گردی - شناخت علامت استاندارد - و .... .  مهم تر از همه ی این موارد این است که زهرا در برقراری ارتباط با دیگران خیلی پیشرفت کرده است و در جمع با اعتماد به نفس بیشتری رفتار می کند . شعر پلیس شب که میشه صداش میاد وای وای وای یواش میره یواش میاد وای وای وای شب که دزد نا...
17 مهر 1391

گرفتن جایزه

بعد از اینکه یک روز خاله مریم  کمی از زهرا ناراضی بود زهرا به خاله مریم قول داد که دیگه به حرفهای خاله گوش کند و به جای گریه کردن درخواستهای خود را به خاله بگوید  و خوراکیهایش را بخورد. خاله هم به زهرا قول داد که به آقای پستچی بگوید تا برای زهرا جایزه بیاورد . امروز آقای پستچی برای زهرا جایزه  ( یه مداد با سر مدادی کره ی زمین ) آورده و زهرا خیلی خوشحال است . زهرا بلافاصله نقشه ی ایران را پیدا کرد. یادگیری سوره ی ناس : خاله مریم آیه ی اول سوره ی ناس را به بچه ها یاد داده ولی زهرا چون قبلا سوره ی ناس را با لب تاپ قرانی تمرین کرده با یکی دو بار خواندن من یاد گرفت و الان تمام سوره ی ناس را حفظ است . ...
11 مهر 1391

جشن پیش دبستانی

   دختر گلم سلام پنج شنبه( 30 شهریور 1391) در جشنی که مهد سوفیا در فرهنگسرای مهر گرفته بود شرکت کردیم . ساعت هفت و نیم به زور از خواب بیدارت کردم و بعد از خوردن صبحانه و پوشیدن لباس فرم با بابا رفتیم فرهنگسرا.در مسیر که بودیم نگران بودی که من هم می مونم یا نه . و مدام می پرسیدی فرنیک و سعید هم میان .  برنامه قرار بود ساعت هشت و نیم شروع شود اما با تاخیر ساعت نه و ربع شروع شد . از مامان ها خواستند که ردیف های عقب بشینند و بچه ها ردیف های جلو . تو اول مخالفت کردی و کمی بغض کرده بودی و یه کوچولو گریه کردی. اما خیلی زود قبول کردی و کنار سعید نشستی . با شروع برنامه های شاد و نمایش ها خیلی خوشحال بودی و یادت رفت که م...
9 مهر 1391